اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نهر

نویسه گردانی: NHR
نهر. [ ن َ ] (اِخ ) در نجوم ، نام صورتی از صور فلکیه از ناحیت جنوبی و آن را بر مثال جویی توهم کرده اند باریک با گردش های بسیار و آن سی و چهار کوکب است و آخر او کوکبی است روشن از قدر اول که او را آخرالنهر خوانند. (یادداشت مؤلف ) (از جهان دانش ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
نهر طالوت . [ ن َ رِرِ ] (اِ مرکب ) شراب . (یادداشت مؤلف ) : اشرب علی طرب من نهر طالوت حمراء صافیة فی لون یاقوت .(عقدالفرید ج 8 ص 87) (یادداشت...
نهر سییاب . [ ن َ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خیران بخش مرکزی شهرستان خرمشهر، در یکهزارگزی مشرق خرمشهر، در دشت گرمسیری واقع و دارای 1000...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نهر سیحون. رود سیحون که همان سیر دریا است. برای اطلاعات بیشتر، رجوع شود به مقالۀ سیردریا در دانشنامۀ ویکی پدیای فارسی و مقالۀ Syr Darya در دانشنام...
نهر ماجدی . [ ن َ رِ ج ِ ] (اِخ ) رجوع به ماجدی شود.
نهر معاتیج . [ ن َ رِ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔ معمره ٔ بخش قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان آبادان ؛ در 3 هزارگزی مشرق نهر قصر و 27 هزارگزی ...
نهر درادشه . [ ن َرِ دِ دِ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔ معمره ٔ بخش قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان آبادان . کنار غرب نهر قصر و در 22 هزارگزی ج...
نهر بچاچره . [ ن َرِ ب ِ چ ِ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔ معمره ٔ بخش قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان آبادان . در 8 هزارگزی شرق نهرقصر و 33 هزار...
نهر ابوشکر. [ ن َ رِ اَ ش َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مینوخی بخش قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان آبادان . در 20 هزارگزی مشرق نهر قصر و 6 هزارگزی ...
نهر ابوطرف . [ ن َ رِ اَ طَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه ٔ معمره ٔ بخش قصبه ٔ معمره ٔ شهرستان آبادان . در یک هزارگزی نهرقصر و 15 هزارگزی ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۷ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.