نهر
نویسه گردانی:
NHR
نهر. [ ن ُ هَُ ] (ع اِ) ج ِ نَهر و نَهَر. رجوع به نهر شود. || ج ِ نهار. رجوع به نهار شود.
واژه های همانند
۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
خابور نهر جوزان . (اِخ ) (دوم پادشاهان 17 : 6) یکی از مکانهائی است که تغلث فلاسر بعضی از بنی اسرائیل را در آنجا سکونت داد وپس از وی شلمناص...
آب کشاورزی اسفدن از رودخانه ای که از روستای افین در فاصله 15 کیلومتری این شهر واقع گردیده است تامین می شود . این آب از دو نقطه سرچشمه و جوشش دارد که ی...
نحر. [ ن َ ] (ع اِ) پیش سینه ، و جای گردن بند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بالای سینه ، و گفته اند محل گردن بند. (از اقرب الموار...
نحر. [ ن َ ] (اِخ ) (مسجدالَ ...) نام مسجدی در منی . (منتهی الارب ).
نحر. [ ن ِ ] (ع ص ) زیرک و ماهر دانا و آزموده کار متقن تیزخاطر بصیر در هر امور. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموا...
نحر کردن . [ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شتر کشتن . کشتن شتر را. قربانی کردن اشتر را. رجوع به نحر شود.