نیازی
نویسه گردانی:
NYAZY
نیازی . (اِخ ) از مردم بخارا و از معماگویان معاصر نصرآبادی است . او راست این معما به اسم میر:
مردم چشم غیر حک فرما
بعد از آن بر بیاض آن بنما.
(از تذکره ٔ نصرآبادی ص 518). و رجوع به فرهنگ سخنوران شود.
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بی نیازی . (حامص مرکب ) توانگری . بتازیش غنا خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ). استغناء و توانگری . (ناظم الاطباء). عدم احتیاج . رفع احتیاج : غنوة، غنیان...
حجازی نیازی . [ ح ِ ی ِ ] (اِخ ) صاحب جامع اللغات منظوم . (کشف الظنون و فهرست سپهسالار ج 2 ص 221 و فهرست کتابخانه ٔ دانشگاه ج 2 ص 444). رجوع ب...
نیازی حجازی . [ ی ِ ح ِ ] (اِخ ) وی فرهنگ جامعاللغات را در لغت فارسی تصنیف کرده است و پیش از قرن یازدهم هَ . ق . میزیسته ، چه در فرهنگ س...
بی نیازی دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) توانگر کردن کسی را. غیرمحتاج کردن او را : ترا بی نیازی دهم در جهان گشاده کنم گنجهای جهان . فردوسی .ترا بر...