اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نیت

نویسه گردانی: NYT
نیت . [ نی ی َ / ی َ ] (از ع ، اِ) اراده .(غیاث اللغات ). عزم . قصد. آهنگ . اراده . اندیشه . نوی . آنچه از قصد که به دل گیرند. طیة. طویت . (یادداشت مؤلف ). نیة. ج ، نیات . رجوع به نیة شود :
بدان نیت که مر او را به مکه بازبرد
بکند و اینک باما همی برد همبر.

فرخی .


سنگ باران عنا بارد بر فرق کسی
که دل و نیت او قصد عنای تو کند.

منوچهری .


نیت و درون خود را آلوده به ضد این گفته نگردانم . (تاریخ بیهقی ص 316). هرگزنیت من خالی نگردد از اندیشه ٔ او. (تاریخ بیهقی ص 316). از روی سلامت نیت و استقامت عزیمت و استمرار هواداری در این باب . (تاریخ بیهقی ص 316).
نیت نیک رساند به تو نیکی و صلاح
دل هشیار نگر خیره به مستان ندهی .

ناصرخسرو.


مار مردم نیت بد بود اندر دل
بدنیت را جگر افگار کند مارش .

ناصرخسرو.


طالب شاه عادل است جهان
تو نیت خوب کن جهانبانی .

سنائی .


ای گه توقیع آصف خامه و جمشیدقدر
وی گه نیت ارسطوعلم و اسکندربنا.

خاقانی .


نیت مؤمن بود به از عمل
این چنین فرمود سلطان دول .

انوری .


سلطان به دارالملک بلخ بازآمد به نیت غزوی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 214). در نیت نبود که به حضرت او تبلیغ کنم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 208).
نیت چون نیک باشدپادشا را
گهر خیزد به جای گل گیا را.

نظامی .


درخت بدنیت خوشیده شاخ است
شه نیکونیت را پی فراخ است .

نظامی .


بر آستانه ٔ میخانه گر سری بینی
مزن به پای که معلوم نیست نیت او.

حافظ.


نیز رجوع به نیة شود.
- نیت آوردن ؛ نیت کردن . قصد کردن . آهنگ کردن :
که بسم اﷲ اول ز نیت بگوی
دوم نیت آور سوم کف بشوی .

سعدی .


- نیت آوردن بر چیزی ؛ آهنگ آن کردن . عزم آن کردن :
نیت بر کعبه آورده ست جانم
اگر در بادیه میرم ندانم .

نظامی .


- نیت پوشیدن ؛قصد و اراده نهفتن و آشکار نکردن :
به تدبیر جنگ بداندیش کوش
مصالح بیندیش و نیت بپوش .

سعدی .


- نیت جزم کردن ؛ تصمیم قطعی گرفتن . (فرهنگ فارسی معین ) : بعد از مفارقت او عزم کردم و نیت جزم که بقیت زندگانی فرش هوس درنوردم . (گلستان ).
- نیت داشتن ، نیت چیزی یا امری داشتن ؛ آهنگ آن کردن :
به می پارساله غسل کنم
نیت پارسائیی دارم .

ظهوری (از آنندراج ).


حیران اطوار خودم درمانده در کار خودم
هرلحظه دارم نیتی چون قرعه ٔ رمالها.

صائب (از آنندراج ).


- نیت کردن ؛ در دل گرفتن . قصد کردن . عزم کردن . توجه کردن . (یادداشت مؤلف ) :
این عزم جنبش و نیت من که کرده ام
نزد شهنشه ملکان بر به اسکدار.

منوچهری .


خود نیت هراة کرد تابدانجا برود. (تاریخ بیهقی ).
چون همی خواستی گرفت احرام
چه نیت کردی اندر آن تحریم .

ناصرخسرو.


نیت آن همی کنم که ترا جان فداکنم
به جهان این ندا کنم که سرم باد و پای تو.

خاقانی .


پناهنده را یاد کرد از نخست
نیت کرد بر کامکاری درست .

نظامی .


می نماید بر تو زشتی ّ گنه
می کنی نیت که باز آیم به ره .

مولوی .


بر آن باش تا هر چه نیت کنی
نظر در صلاح رعیت کنی .

سعدی .


بگفتا بود مطبخ امروز سرد
که سلطان به شب نیت روزه کرد.

سعدی .


- نیت گرداندن ؛ تغییر عقیده دادن . از قصد وعزم خود منصرف شدن :
مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نیت خیر مگردان که مبارک فالی است .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
نیت . [ ن َ ] (ع مص ) خمیده و پیچان رفتن از ضعف . (منتهی الارب ) (آنندراج ). متمایل و خمیده گشتن بر اثر ضعف . (از اقرب الموارد).
نیت . [ نی ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهر کهنه بخش حومه ٔ شهرستان قوچان در 12هزارگزی غرب قوچان و 11هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ قدیمی قو...
نیت: گرایش ذهن یا حرکت درونی مثبت یا منفی که با آن شخص آگاهانه و یا ناآگاهانه، از روی خرد و برنامه ریزی با در نظر گرفتن سختی ها و هزینه های کار و پیام...
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: ایرشیا ïrŝyâ (سنسکریت) **** فانکو آدینات 09163657861
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: ادروکا ádrukâ (سنسکریت: ádroha)**** فانکو آدینات 09163657861
خوش نیت . [ خوَش ْ / خُش ْ نی ی َ ] (ص مرکب ) خوش قصد. خوش اراده . کنایه از خیرخواه و مردم دوست . مقابل بدنیت .
حسن نیت . [ ح ُ ن ِ نی ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خوش نیتی . پاک نیت بودن . مقابل سؤنیت .
نیت خوانی اندیشه هایی است که در اندیشه های پنهان دیگران اندیشه می کند.
آرش خوش نیت متولد دوم فروردین ماه سال ۱۳۷۷ هجری شمسی ، زاده استان فارس شهرستان استهبان میباشد
نیط. [ ن َ ] (ع مص ) دور شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || (اِ) مرگ یا مرده یا نهایت زمان عمر. (منتهی الارب ). موت یا ...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.