اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نیرنگ

نویسه گردانی: NYRNG
نیرنگ . [ رَ ] (اِ) رنگ باشد که نگارگران زنند ۞ . (لغت فرس اسدی ). || نقشه تصویر که به زکال بر کاغذ طرح کنند. (غیاث اللغات ). آنچه مرتبه ٔ اول نقاشان با انگشت و زغال نقش و طرح کنند و بکشند. (برهان قاطع). نقش و هیولی هرچه باشد و نقاشان چون نقشی بکشند اول نیرنگ کنند و بعد از آن نقش کنند. (اوبهی ). طرح و نقشی که نقاشان و طراحان و معماران قبلاً رسم کنند. (فرهنگ خطی ). طرحی که نقاش با زغال و جز آن بار اول کشد. (فرهنگ فارسی معین ). || هیولای هرچیز را نیز گویند. (برهان قاطع) ۞ .
- نیرنگ و رنگ ؛ حیله و فریب :
چه افتاد کامروز نامد به جنگ
چرا ساخت زین گونه نیرنگ و رنگ .

فردوسی .


آمد آن ماه دوهفته با قبای هفت رنگ
زلف پر بند و شکنج و چشم پر نیرنگ و رنگ .

معزی .


- || شگفت انگیزی و فریبائی :
یکی گاو دیدم چو خرم بهار
سراپای نیرنگ و رنگ و نگار.

فردوسی .


- نیرنگ زدن ؛ طرح کردن . (فرهنگ فارسی معین ) : نقوش تقسیم وتبویب آن را [ کتاب را ] نیرنگ زد. (المعجم ص 3 از فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
نیرنگ . [ رَ / ن َ رَ ] ۞ (اِ) ۞ سحر. افسون . نیرنج . (لغت فرس ) (یادداشت مؤلف ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان قاطع) (غیاث اللغات ) (رشیدی )....
نیرنگ .[ ن َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کران بخش مرکزی شهرستان نوشهر که در 4500گزی جنوب نوشهر و در دامنه ٔمعتدل مرطوبی واقع شده است و...
نیرنگ باز. [ ن َ / ن ِ رَ ] (نف مرکب ) ساحر. جادوگر. (یادداشت مؤلف ). || چشم بند. حقه باز. مشعبد. (یادداشت مؤلف ). || مکار. حیله گر. (فرهنگ ...
نیرنگ ساز. [ ن َ / ن ِ رَ ] (نف مرکب ) افسونگر. (آنندراج ). ساحر. || حیله گر. مکار. محتال . محیل : چنین گفت ابلیس نیرنگ سازکه جاوید زی شاد و ...
مار نیرنگ . [ رِ ن َ / ن ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ماری که از افسون ساخته شده چون مار ساحران فرعون . (حاشیه ٔ هفت پیکر نظامی چ وحید ص ...
نیرنگ سازی . [ ن َ / ن ِ رَ ] (حامص مرکب ) شعبده بازی . شعبده گری . مشعبدی . تردستی . حقه بازی . عمل نیرنگ ساز. رجوع به نیرنگ ساز شود : فغان زین ...
نیرنگ نامه . [ ن َ / ن ِ رَ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) ورقه ٔ سحر. افسون نامه . (فرهنگ فارسی معین ) : خواند نیرنگ نامه های جهان جادوئی ها و چیزهای نها...
نیرنگ بازی . [ ن َ / ن ِ رَ ](حامص مرکب ) عمل نیرنگ باز. رجوع به نیرنگ باز شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.