اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نیزه سوار

نویسه گردانی: NYZH SWʼR
نیزه سوار. [ ن َ / ن ِ زَ / زِ س َ ] (ص مرکب ) این ترکیب در شاهنامه به کار رفته است و با ملاحظه ٔ ابیات قبل ظاهراً معنی سوار نیزه دار می دهد. نیزرجوع به معنی اخیر واژه ٔ نیزه گذار شود :
از آن پس به منذر چنین گفت شاه
که اسبان این نیزه داران بخواه ...
به نعمان بفرمود منذر که رو
فسیله گزین از گله دار نو
همه دشت نیزه سواران بگرد
نگر تا که دارند اسب نبرد.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.