اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نیم رسیده

نویسه گردانی: NYM RSYDH
نیم رسیده . [ رَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نیم رس . نیم پخته . نیم خام : امرود نیم رسیده سخت باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || نورسیده . نوخاسته . نوجوان . رجوع به رسیده به معنی بالغ شود :
باش که این پادشه هنوز جوان است
نیم رسیده یکی هزبردمان است .

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.