اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نیم سوز

نویسه گردانی: NYM SWZ
نیم سوز. (ن مف مرکب ) نیم سوخته . (آنندراج ). که نیم آن سوخته است . (یادداشت مؤلف ). نیم سوزیده . که نیمی از آن باقی است و نیم دیگر سوخته و معدوم شده است :
اشک چون شمع نیم سوز فشاند
خفته تا وقت نیم روز بماند.

نظامی .


مینا چو نیمه شد نرساند شبم به صبح
تا صبحدم وفا نکند شمع نیم سوز.

دانش (از آنندراج ).


|| هیمه و چوبی که قسمتی از آن در اجاق سوخته و تبدیل به زغال شده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.