اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

و

نویسه گردانی: W
و. [ وُ / وَ / وِ ] (ضمیر) مخفف او.ورا، مخفف او را. واو مخفف او باشد همچو «ورا دیدم »و «مر ورا گفتم » یعنی او را دیدم و مر او را گفتم . (برهان قاطع چ معین مقدمه ٔ مؤلف ص کط) :
چو آن نامه نزدیک خسرورسید
از آن زن ۞ ورا شادی نو رسید.

فردوسی .


ورا در شبستان فرستاد شاه
ز هر کس فزون شد ورا پایگاه .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۳ ثانیه
عرب و عجم باز. [ ع َ رَ ب ُ ع َ ج َ ] (نف مرکب ) همان رسن باز است که دارباز نیز گویند، و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته است . (از آنندراج ...
فن و فن کردن .[ ف ِن ْ ن ُ ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آواز دادن بینی به هنگام گرفتگی آن و حالت زکام . (فرهنگ فارسی معین ).
غنبرک و چنبرک .[ غَم ْ ب َ رَ ک ُ چَم ْ ب َ رَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) چمباتمه نشستن بحال غم و اندوه .
قلع و قمع کردن . [ ق َع ُ ق َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ریشه کن کردن . برانداختن .
کشک و بادنجان . [ ک َ ک ُ دِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کشک بادنجان .خوراکی است که از کشک آب کرده و بادنجان پخته فراهم آورند. کشکه بادنجان ...
گرم و سرد چرخ . [ گ َ م ُ س َ دِ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب . || کنایه از ماه . (برهان ) (انجمن آرا). || کنایه از حوادث ف...
دانش مکانیک نزد مسلمانان «علم الحیل» خوانده مى‌شد. علم حیل، دانش یا شناخت ابزارهاى شگردساز در اصطلاح پیشینیان بود که بر اساس آن، معرّف آشنایى با انواع...
مراقبت و تنبیه (به فرانسوی: Surveiller et punir) با عنوان فرعی زایش زندان (به فرانسوی: Naissance de la prison) عنوان کتابی است از میشل فوکو، فیلسوف فر...
خاطرات و خطرات کتابی است شامل خاطرات و شرح زندگانی مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) از رجال اواخر دوران قاجار تا اوایل دوران پهلوی که به نثر نوشته شده است....
اینکه/این که: که در [اینکه] حرف ربط است؛ مانند: اینکه می گویند آن خوشتر ز این یار ما این دارد و آن نیز هم (حافظ)؛ ولی اگر به معنی این چیزی که یا این ک...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.