اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

و

نویسه گردانی: W
و. [ وَ ] (اِخ ) در علم نجوم علامت و رمز برج میزان است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۳ ثانیه
خواه و ناخواه . [ خوا / خا هَُ خوا / خا ] (ق مرکب ) طوعاً ام کرهاً.کام و ناکام . چار و ناچار. (یادداشت بخط مؤلف ). برخلاف یا موافق میل و خواه...
زلنگ و زولونگ .[ زَ ل َ گ ُ ] (اِ صوت ) صدای زنگ . (فرهنگ رازی ص 79).اسم صوت است و نواختن آهنگ موسیقی و شروع بزن و بکوب یا صدای زنگ چار...
شنگول و منگول . [ ش َ ل ُ م َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) این دو کلمه در تداول عامه بیشتر برای بچه های بزبز قندی استعمال می شود و گاه پدر و ماد...
تاراغ و توروغ . [ راغ ْ غ ُ ] (اِ صوت ، از اتباع ) آوایی که از برخورد دو چیز برخیزد. صدایی که از بهم کوفتن دو چیز حادث شود و موجب ناراحتی ان...
نگاه کنید به: پیشوند های زبان پارسی، پسوند های زبان پارسی در همین لغتنامه
ساکنان اصلى اسپانیاـ‌ بر خلاف آن چه از «گت» ها دیده بودند ـ ‌در مسلمانان اخلاق نیکو و برخورد درست را دیدند . و همین امر باعث اسلام آوردن آنان گردید از...
هفتاد و دو گروه . [ هََدُ دُ گ ُ ] (اِ مرکب ) هفتادودو ملت : از هفتادودو گروه از امت مصطفی (ص )، دشمن تر امیرالمؤمنین را ناصبیان و خارجیان و ...
لاحول و لا قوت . [ ح َ ل َ وَ ق ُوْ وَ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) مختصر لاحول و لاقوّة الاّ باﷲ العلی العظیم است و گاه در مقام اعتراض و برای نشان ...
توپ و توپ بندی . [ پ ُ ب َ ](حامص مرکب ) بمباران . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
آجرلو و چاردولی . [ ج ُ وَ دَ ] (اِخ ) از خرّه ٔ ولایت مراغه به آذربایجان که سی فرسنگ مساحت آن است و دارای 119 قریه و نزدیک 16297 تن سکن...
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۲۱۵ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.