اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

و

نویسه گردانی: W
و. [ وَ ] (اِخ ) در علم نجوم علامت و رمز برج میزان است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۴۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۰ ثانیه
سبر و تقسیم . [ س َ وَ ت َ / س َ رُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رجوع به سبر شود.
ریخت و پاش . [ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول عامه ، خرج زیاد. برج . (از یادداشت مؤلف ). مصرف کردن . اسراف ونفله کاری . گشاده دستی و س...
زاد و ذریات . [ دُ ذُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) اولاد و احفاد. زه و زاد. زاد و رود. رجوع به زاد شود.
زاد و راحله . [ دُ ح ِل َ / ل ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) زاد و برگ . ساز و برگ . توشه ٔ سفر. زاد راه . رجوع به زاد و توشه شود.
ساز و سامان .[ زُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ساز و رسم . ساز و آئین . ساز و پیرایه . راه و رسم . رسم و راه : پس برای عمره کردن سوی تنعیم آمده...
ساخت و ساز. [ ت ُ ] (اِمص مرکب ) آمادگی . کارساختگی . عدت . (منتهی الارب ).
ساز و نقاره . [ زُ ن َق ْ قا / ن َ قا رَ / رِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ساز و دهل . ساز و سرنا. ساز ونواز. تار و تنبک . تار و طنبور. رجوع به ساز شو...
رطب و یابس . [ رَ ب ُ ب ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) تر و خشک . (یادداشت مؤلف ). || کنایه از دو گونه سخن بی معنی و خوب است : لارطب و لایابس...
راست و ریس . [ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ). راست و ریست . در تداول عامه ، موانع. معایب . (یادداشت مؤلف ): راست و ریستش را در کردن ، رفع موان...
ذهاب و قصر. [ ] (اِخ ) بلوکی از کرمانشاهان که حد شمالی آن کردستان و شرقی کرند و جنوبی لرستان و غربی عراق است . آب و هوای آن گرم و کم ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.