۲,۱۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه
یا و دال .[ وُ ] (ترکیب عطفی ) به واو عاطفه اسم دو حرف است (ی .د) حرف «یا» بشکلی که در مفردات می نویسند در تقویم علامت برج دلو است و هم ...
«داف» لفظی کلیمی به معنی «دختر».
بیان عامیانه ی غر زدن، گله و شاکیت لفظی، زیرلب دشنام دادن
قطعی، قاطع
بجای واژه های از ریشه عربی «قاطع» و «قطعی» می توان بسته به مورد از واژه هایی پارسی چون «بُرّنده»، «تیز» و از همه باریک تر «تیز و بز» سود...
کار برد این دو واژه کنار هم در گویش فارسی زبانان کابلی دیده می شود که در تحقیر به مهاجمان بیگانه از این دو واژه کار می گیرند. و معنای این دو همان سگ و...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه ها عربی است و پارسی جایگزین آنها اینهاست:
وینیم (سنسکریت: وینیمَیَ)
ویاهور (سنسکریت: ویاوَهور)
قر و لند. [ ق ُرْ رُ ل ُ ] (اِ مرکب ) اعتراض و ناخشنودی نمودن از کاری یا از کسی به سخنان نامفهوم . زیر لب غریدن . با کردن صرف شود.
قش و دش . [ ق ُ ش ُ دُ / ق َ ش ُ دَ ] ۞ (اِ مرکب ) بعضی این ترکیب را به معنی قیل وقال گرفته اند و نیکلسن گوید در اینجا همین معنی را میدهد :...
کار و کر. [ رُ ک َ ] (اِ مرکب ) در نسخه ٔ حسین وفائی به معنی مراد و تولا و پشت وپناه است . (جهانگیری ). پشت و پناه و مراد و مقصود باشد ۞ . (بر...