اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وا

نویسه گردانی:
وا. (صوت ) مخفف وای . کلمه ای است که مردم مریض در زمان شدت مرض به آن ندا کنند. (برهان ). || گاه در محل تأسف خوردن کف های دست برهم سایند و این کلمه را گویند. (برهان ). || در تداول زنان تهران تعجب و استفهام انکاری را رساند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ارما وا. [ اَ وَل ْ لاه ] (ع سوگند) اَرم َ واﷲ. بمعنی اما واﷲ است ، یعنی قسم بخدای . (منتهی الأرب ).
برنج وا. [ ب ِ رِ ] (اِ مرکب ) اُرُزیّة. آش برنج .
گندم وا.[ گ َ دُ ] (اِ مرکب ) گندم با. رجوع به گندم با شود.
گورک وا. [ رَ ] (اِ مرکب ) حصرمیه . (مهذب الاسماء). آش غوره . غوره با.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
شلغم وا. [ ش َ غ َ ] (اِ مرکب ) آش شلغم . (ناظم الاطباء). شلغم با. رجوع به شلغم با شود.
ترینه وا. [ ت َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) ترینه با : شیخ را گفتند باران نمی بارد، دعا کن تا باران بارد. آن شب برفی بزرگ باریدروزی دیگر گفتند چ...
کوربه ووا. [ ب ِ ] (اِخ ) ۞ مرکز بلوکی در ولایت سنت دنیس فرانسه است که بر کنار رود سن واقع است و 59700 تن سکنه دارد و از مراکز صنعتی است...
پی ساتی وا. (اِخ ) موضعی به یونان در 18هزارگزی دریا، محل موسوم به الم پی که از امکنه ٔ مقدسه ٔیونانیان بود و هر چهار سال یکبار یونانیان آن...
نظر وا کردن . [ ن َ ظَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نظر گشادن . مرادف چشم گشادن . (از آنندراج ). چشم واکردن .
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.