اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

واسطه ٔ عقد

نویسه گردانی: WʼSṬH ʽQD
واسطه ٔ عقد. [ س ِ طَ / طِ ی ِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) گرانبهاترین گوهر گردن بند که در وسط آن قرار دارد : سپاس و حمد و ثنا و شکر آفریدگار راعز اسمه که خطه ٔ اسلام و واسطه ٔ عقد عالم را بجمال جلال و رأفت آراسته گردانیده است . (کلیله و دمنه ). نصربن احمد که واسطه ٔ عقد آل سامان بود. (چهارمقاله ).
صوری که اوست واسطه ٔ عقد اهل فضل
هر نکته از عبارت او جوهر ثمین .

سوزنی .


ای سر گره از تو عقد جانرا
بل واسطه عقد آن جهان را.

خاقانی .


تیغ تو آینه ٔ روی نجاح است و ظفر
ذات تو واسطه ٔ عقد شهور است و سنین .

سلمان ساوجی .


و رجوع به واسطةالعقد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
واسطه ٔ عقد نجوم . [ س ِ طَ / طِ ی ِ ع ِ دِ ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آفتاب . (ناظم الاطباء). کنایه از آفتاب عالمتاب است . (برهان ) (آنندراج...
واسطة العقد، مهره‌ی وسط گردنبند: چنین آورده‌اند که نصر بن احمد که واسطه‌ی عقد آل سامان بود... (چهار مقاله‌ی نظامی عروضی سمرقندی، مقاله‌ی دوم.)
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.