اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

والدة

نویسه گردانی: WʼLD
والدة. [ ل ِ دَ ] (ع ص ، اِ) مادر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). ج ،والدات . ام . ماما. مامان : و والده ٔ امیر و حره ٔ ختلی و دیگر عمات و خالگان همچنان معتمدان فرستاده بودند. (تاریخ بیهقی ص 653). نامه رسید به گذشته شدن والده ٔ بونصر مشگان . (تاریخ بیهقی ص 345). حاجب بکتکین سوی غزنین رفت تا از آنجا سوی بلخ رود با والده ٔ سلطان مسعود و دیگر حرم . (تاریخ بیهقی ). تا به روزگار جعفر صادق (رض ) عنه رسید او را چهار پسر بود،اسماعیل که به والده نیز حسیب بود. (جهانگشای جوینی ). || امراءة والدة؛ زن زاینده ٔ بچه دار. (ناظم الاطباء). و نیز شاة والدة. رجوع به والد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
خان والده . [ ل ِ دَ ] (اِخ ) نام محلی است به اسلامبول که اغلب تجارایرانی در آنجا مسکن دارند. (از پاورقی ص 321 تاریخ ادبیات پروفسور ادوار...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.