اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وانهادن

نویسه گردانی: WʼNHADN
وانهادن . [ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) نهادن :
بس است این طاق ابرو ناگشادن
بطاقی با نطاقی وانهادن .

نظامی .


|| مقرر کردن . نصب نمودن . نشاندن . || پاها را به زیر نهادن . || بازنهادن . عوض و بدل کردن . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
انصاری
۱۳۹۳/۱۲/۱۰ Iran
0
1

از دید من، زنده یاد دهخدا برای این واژه آرش درستی در میان ننهاده است. این واژه را بگونه ای باریک می توان بجای واژه ی از ریشه عربی «تعلیق» و نه آرشی دیگر بکار برد.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.