اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وجل

نویسه گردانی: WJL
وجل . [ وَ ج َ ] (ع مص ) مَوجَل . ترسیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (ناظم الاطباء). || (اِ) خوف . (اقرب الموارد). ترس وبیم . ج ، اوجال . (از اقرب الموارد). گویند: فی قلبه وجل و فی قلوبهم اوجال . (اقرب الموارد) :
این بود همواره چون سیماب لرزان از فزع
وآن بود پیوسته چون سیمرغ پنهان از وجل .

عبدالواسع جبلی .


عمرو دایم ماند در درد و وجل
دردها میزاید آنجا تا اجل .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
وجل . [ وَ ] (ع مص ) چیره شدن بر کسی در ترس . (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
وجل . [ وَ ج ِ ] (ع ص ) مرد ترسناک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خائف . (اقرب الموارد). کسی که از وهم ترسان باشد. (آنندراج ) (غیاث اللغات ...
عز و جل . [ ع َزْ زَ وَ ج َل ل ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) (از: دو فعل عزّ + جل ّ) هر دو صیغه ٔ ماضی است بمعنی غالب شد و بزرگ شد. و این ماضی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.