وجه
نویسه گردانی:
WJH
وجه . [ وَ ج ُه ْ ] (ع ص ) صاحب جاه . باقدر. وَجِه ْ. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
وَجه اِلتزام. شرط جزاء، شرط جزائی. رجوع شود به وجه و التزام کردن. (حقوق) مبلغی است که متعاقدین در حین انعقاد عقد به موجب توافق (خواه ضمن همان قرارداد ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
لله وجه سرا. [ ل َ ل َ وَ ج ِ س َ ] (اِخ ) نام دهی جزء دهستان حسن کیاده بخش آستانه ٔ شهرستان لاهیجان ، واقع در بیست هزارگزی شمال آستارا، کنار ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
وجه تسمیه : ایل کلهر از بزرگترین ایلات کُرد ایران است که از آغاز تشکیل حکومت و تمدن در کوهپایه های زاگرس سکونت داشته اند. کلهر: این واژه را بصورت &quo...
وجه تسمیه : ایل کلهر از بزرگترین ایلات کُرد ایران است که از آغاز تشکیل حکومت و تمدن در کوهپایه های زاگرس سکونت داشته اند. کلهر: این واژه را بصورت &quo...
وجه تسمیه : ایل کلهر از بزرگترین ایلات کُرد ایران است که از آغاز تشکیل حکومت و تمدن در کوهپایه های زاگرس سکونت داشته اند. کلهر: این واژه را بصورت &quo...