اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وخیم

نویسه گردانی: WḴYM
وخیم . [ وَ ] (ع ص ) دشوار. (غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || سنگین و گران . (غیاث اللغات ) (دهار) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || مرد گران و ناموافق . (از آنندراج ) (منتهی الارب ). مرد سنگین و گران و ناپسند. (ناظم الاطباء). ج ، وِخام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اوخام . (ناظم الاطباء). || ناسازگار و ناموافق .(فرهنگ فارسی معین ) : و بحکم آنک برنج زار است آب آن وخیم باشد و ناگوار. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ).|| بد و زشت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : اگر در کار خوض کند [ شیر ] که عاقبتی وخیم ... دارد... از وخامت آن او را بیاگاهانم . (کلیله و دمنه ). عاقبت وخیم کدام است . (کلیله ودمنه ). این جوری وخیم و ظلمی عظیم بود که بر این حیوان رفت . (سندبادنامه ). اندیشید که عصیان بر ولی نعمت خویش عاقبتی وخیم دارد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || (طعام ...) طعام ناگوارد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناگوارنده . (مهذب الاسماء). || (بلد...) شهر ناموافق برای ساکنانش . (از اقرب الموارد). شهر ناموافق باشندگان . شهر ناموافق و ناسازگار برای سکنی ̍. (ناظم الاطباء). || شی ٔ وخیم ؛ چیز وباآور. [ وبی ّ ]. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: بدتر، دشوار (دری) بژتر bežtar (سغدی) چکمار cakmār (خراسانی) ناگوار (دری) ***فانکو آدینات 09163657861
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.