اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وذم

نویسه گردانی: WḎM
وذم . [ وَ ذَ ] (ع مص ) بریده شدن دوال دلو. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دوال دلو بریده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِمص ) افزونی . (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). زیاده . (از اقرب الموارد). || (اِ) نره مع هردو خصیه . (منتهی الارب ). نره با هر دو خایه . (ناظم الاطباء). || آزخ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آزخ و ثؤلول . (ناظم الاطباء). || گوشت وآزخ زهدان ناقه که از ولادت بازدارد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). آزخهای زهدان ماده شتر که از آبستنی آن را بازدارد. (ناظم الاطباء). || دوالهای گوشه ٔ دلو. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). دوال گوشه ٔ دلو. (مهذب الاسماء). دوالهای گوشه ٔ دول . (ناظم الاطباء). || چوب چنبر دلو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، اوذام . (مهذب الاسماء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
وذم . [ وَ ذِ ] (ع ص ) دلو دوال بریده . (المنجد).
وزم . [ وَ ] (ع اِ) دسته ٔ سبزی تره . (منتهی الارب ) (المنجد) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || اندازه . (منتهی الارب ) (آنندراج )....
وضم . [ وَ ] (ع مص ) بر تخته یا بوریا نهادن گوشت را، یا وضم ساختن جهت آن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). گوشت ...
وضم . [ وَ ض َ ] (ع اِ) خوانک قصاب . (مهذب الاسماء). تخته و بوریا و مانند آن که بر وی گوشت نهند تا خاک آلود نگردد. (منتهی الارب ) (اقرب المو...
دره وزم . [ دَ رِ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فعله کری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 3هزارگزی شمال سنقر و 6هزارگزی شمال ...
افعال مدح و ذم . [ اَ ل ِ م َ ح ُ ذَم م ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) افعالی که در لغت عرب برای انشاء مدح و ذم وضع شده اند مانند:نعم ، بئس . (...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.