اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وزنه

نویسه گردانی: WZNH
وزنه . [ وَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) هر سنگ یا فلز که برای سنجیدن به کار است . سنگ وزن . سنگ ترازو. سنگی که بدان چیزی را در ترازو می سنجند. (ناظم الاطباء). سنگی یا فلزی که بدان چیزی را در ترازو می سنجند.(فرهنگ فارسی معین ). || ظرف بلوری درجه داری که در آن مایعات را وزن می کنند. (ناظم الاطباء).
- وزنه دار ؛ ظرف درجه داری که درآن هر چیز مایعی را به دقت می سنجند. (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
وزنه . [ وَ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه واقع در 10 هزارگزی باختر شوسه ٔ نقده به ارومیه دارای 140 تن سکن...
وذنه . [ ] (ع اِ) نوع مصری حی العالم است . (ضریر انطاکی ). و لکلرک گوید: قوطولیدون است . مؤلف در یادداشتی نویسد: لکن گمان میکنم ابن بیطار...
وزنة. [ وَ ن َ ] (ع ص ) زن خردمند سنجیده ٔ پست بالا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِ) یک مرتبه وزن کردن . (از اقرب الموارد).
وزنة. [ وِ ن َ ] (ع اِمص ) سنجیدگی . (منتهی الارب ): انه لحسن الوزنة؛ ای الوزن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). برای نوع وزن است . (اقرب الم...
وضنة. [ وُ ن َ ] (ع اِ) صندلی بافته شده . (از اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.