وقی
نویسه گردانی:
WQY
وقی . [ وَ قی ی ] (ع ص ) (سرج ...) زینی که پشت ریش نکند ستور را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
وقی . [ وَق ْی ْ ] (ع مص ) وقایة . نگاه داشتن . (منتهی الارب ). نگه داشتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || اصلاح کردن . (اقرب ا...
وقی . [ وُ قی ی ] (ع اِمص ) پرهیزگاری . || حفظ و نگاهداشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (مص ) اصلاح کردن . (اقرب الموارد).
وغی . [ وَ غا ] (ع اِ) بانگ و خروش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شور و غوغا. || جنگ . شغب و شور. جنگ و کارزار را نیز وَغی نامند از جهت شور و غ...