گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ولید نویسه گردانی: WLYD ولید. [ وَ ] (اِخ ) پدر خالد، سردار معروف اسلامی . رجوع به خالد شود : کجا شدند صنادید و سرکشان قریش زمنکران که مر ایشان بدند بس منکرولید و حارث و بوجهل و عتبه و شیبه کجاست آصف و کو ذوالحمار و کو عنتر؟ناصرخسرو. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی ولید ولید. [ وَ] (ع ص ، اِ) زاده . (منتهی الارب ). مولود هنگامی که تولد میشود. (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). || کودک . (منتهی الارب ) (اقرب المو... ولید ولید. [ وَ ] (اِخ ) ابن یزیدبن عبدالملک (86-96 هَ . ق .). از خلفای اموی . به روزگار خلافت وی مغرب الاقصی (مراکش ) و اندلس و ماوراءالنهر و قسم... ولید ولید. [ وَ ] (اِخ ) دهمین از شرفای حسنی مراکش (1040 - 1045 هَ .ق ). رجوع به طبقات سلاطین اسلام شود. خالد ولید خالد ولید. [ ل ِ دِ وَ ] (اِخ ) وی یکی از صحابه است . رجوع به خالدبن ولید، ملقب به سیف اﷲ شود. خالدبن ولید این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. ابراهیم بن ولید ابراهیم بن ولید. [ اِ م ِ ن ِ وَ ] (اِخ ) ابن عبدالملک ، سیزدهمین خلیفه ٔ اموی . در سال 126 هَ .ق . بخلافت رسید. در 132 هنگام هزیمت در جنگ با... ولید بن مغیره مخزومی ولید بن مغیره مخزومی، یکی از بزرگان و اشراف قریش در مکه، در زمان جاهلیت و پدر خالد بن ولید بوده است. او را از حکام عرب همعصر با پیغمبر اسلام و از دشم... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود