وهم
نویسه گردانی:
WHM
وهم . [ وُ هَُ ] (ع اِ) ج ِ وهم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به وهم شود.
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
وهم . [ وَ ] (ع مص ) رفتن دل به جایی که مراد نبود، و این معنی از حسب نیز آید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رفتن دل به سوی چیزی بی...
وهم . [ وَ هََ ] (ع مص ) غلط کردن در حساب . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). غلط کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
چشم وهم . [ چ َ / چ ِ وَ ] (اِ مرکب ) دعا و تعویذی باشد که بجهت چشم زخم نویسند. (برهان ). بمعنی «چشم وهام » است . (آنندراج ). چشم وهام و چشم پنا...
آلوده به وهم و خیال؛ غیر واقعی
باریک وهم . [ وَ ] (ص مرکب ) آنکه اندیشه و پندار باریک و دقیق دارد. آنکه خیال دقیق دارد.
وهم کردن . [ وَ ک َدَ ] (مص مرکب ) تصور کردن . انگاشتن . (فرهنگ فارسی معین ) : یعنی چونکه وهم کنی که او هست شد اندر عالم واجب آید... (دان...
اصحاب فکر و وهم . [ اَ ب ِ ف ِ رُ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گروهی از ستاره شناسان بوداییان هندند که به اوضاع فلک و نجوم و احکام منسوب ...
وحم . [ وَ ] (ع مص ) آهنگ کردن و فعل آن از باب ضرب است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
وحم . [ وَ ] (ع اِ) آن چیز که زن حامله آرزو کند. (مهذب الاسماء). آرزوانه ٔ زن باردار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). هوسانه . ویارا...
" هم تنی و هم روانی " عبارتی است که در آیین و پیوند زناشویی ایرانیان و امروزه زرتشتیان بکار گرفته میشود.
این عبارت زیبا، گویای درونمایه ی فاخر و شکو...