اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

وهی

نویسه گردانی: WHY
وهی . [ وَهَْی ْ ] (ع مص ) کفیده و شکافته شدن مشک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). دریده شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || سست و فروهشته گردیدن بند و رسن مشک . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). سست شدن جامه . (غیاث اللغات ).
- امثال :
خَل ِّ سبیل من وهی سقاؤه
ومن هریق بالفلاة ماؤه .
یضرب لمن لایستقیم امره . (منتهی الارب ).
|| سخت ریخته شدن ابر. || گول گردیدن . || افتادن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || ضعیف شدن . || پوسیده و کهنه گردیدن رسن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || نزدیک گردیدن دیوار به افتادن . || (اِمص ) شکاف چیزی و دریدگی آن . ج ، وُهی ّ، اَوهیة. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سستی . (نصاب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اصحاب وحی . [ اَ ب ِ وَح ْی ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خداوندان وحی . پیامبران . فرستادگان خدا. آنانکه از جانب خدا بر ایشان وحی میشد. و رجوع ...
فرشته ٔ وحی . [ ف ِ رِ ت َ / ت ِ ی ِ وَح ْی ْ ] (اِخ ) جبرئیل . روح القدس . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به جبرئیل شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.