اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هاشم

نویسه گردانی: HAŠM
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن محمد الرستمی ، مکنی به ابوغالب . صاحب ترجمه ٔ محاسن اصفهان ابیات زیر را که در وصف اصفهان است به وی نسبت داده :
اذا احیاءالبلاد لنا حیاها
و اردی من عز الیه صداها
سقی الارض المدینة ماء ورد
زکی العرف لایسقی سواها
وردت عاجلا ایدی اللیالی
علیها ما نضته من حلاها
لقد کانت لنافی ساحتیها
قدیماً لاتعفت ساحتاها
حدائق دونها جنات عدن
تری الرواد فیها ماتریها
یذل الدر منتثراً حصاها
و یخزی المسک منتشراً ثریها
احاط بها الذی القرنین سور
اناف علی المجرة و امتطاها
وافدان طلبن لدی الثریا
نثاراً لم ینله فرقداها
دیار لم تزل ناسی علیها
اسی خنساء اذا فقدت مهاها
فواهاً للمدینة کیف لاحت
لاعینها السخینه ثم واها
کعترة رستم و بنی زیاد
و اولاد الخصیب و من تلاها
من العز الذین سموالمجد
علیهم انزلت آیات طاها
نجوم ما توار الارض یوماً
محاسنها و ان وارت سناها.

(ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 116).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
چم هاشم . [ چ َ ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان رستم آباد بخش رامهرمز شهرستان اهواز که در 21 هزارگزی جنوب رامهرمز و12 هزارگزی خاور راه رامهرمز به ...
گل هاشم . [ گ ُ ل ِ ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به زبان شیرازی گلی را گویند که به یاسمین مشهور است و به عربی سجلاط به ضم گویند و به ...
نهر هاشم . [ ن َ ش ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان اهواز است . این دهستان محدود است از شمال به دهستان میان آب و از مشرق...
هاشم بیگ . [ش ِ ب ِ ] (اِخ ) فزونی استرآبادی . مؤلف کتاب بحیره وشاعر معروف ایرانی ، متوطن در هند در قرن یازدهم هجری که ساقی نامه ای به نا...
هاشم خان . [ش ِ ] (اِخ ) پسر میرزا یداﷲ اصفهانی ، قونسول ایران در مسکو. مغنی نیکلا امپراطور روس . (یادداشت مؤلف ).
هاشم رود. [ ش ِ ] (اِخ ) نام رودی است در مازندران که در ناحیه ٔ نور جاری است . (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 55).
بنی هاشم . [ ب َ ش ِ ](اِخ ) پسران هاشم . یکی از طوایف عرب از فرزندان هاشم بن عبدمناف از قبیله ٔ قریش بود که در دوره ٔ قبل از ظهور اسلام در...
هاشم زائی . [ ش ِ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف ناحیه ٔ سرحدی بلوچستان مرکب از 45 خانوار که مطیع و اصلاً سیستانی هستند. زبان ایشان بلوچی و نسبت...
هاشم خانی . [ ش ِ ] (اِخ ) تیره ای از ایل جلیلوند که در اطراف قزوین سکونت دارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 368).
هاشم بیگی . [ ش ِ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد، واقع در 21 هزارگزی جنوب باختری کوهدشت و 21 هزارگزی جنو...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۱ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.