اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هاشم

نویسه گردانی: HAŠM
هاشم . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن عتبةبن ابی وقاص ، ملقب به مرقال . صحابی است وی برادرزاده ٔ سعدبن ابی وقاص و از سرداران عرب بود. در روز فتح مکه اسلام آورد و بعد از فتح شام به آنجا رفت . عمر دومین خلیفه ٔ اسلامی وی را برای کمک به سعدبن وقاص به عراق فرستاد. وی در جنگ قادسیه همراه عمش سعد وقاص بود و در جنگ یرموک چشمش آسیب دید و به اعور مشهور گشت . وی در جنگهای علی بن ابی طالب (ع ) شرکت داشت و به کمک وی شمشیر میزد. هاشم ، فاتح جنگ جلولاء است ، توضیح این مطلب آنکه پس از شکست رستم فرخ زاد سردار معروف ایرانی از سعدبن وقاص وکشته شدن وی اعراب از فرات عبور کردند و به قصد طیسفون پیش آمدند. یزدگرد سوم پادشاه ساسانی تاب مقاومت نیاورده از طیسفون به حلوان گریخت و لشکری فراهم آورد و به سرداری مهران رازی به طیسفون فرستاد. سعدبن ابی وقاص نیز لشکری به فرماندهی برادرزاده ٔ خود هاشم به استقبال وی روانه داشت . دو لشکر در محلی به نام جلولاء (محلی نزدیک خانقین ) بهم رسیدند و جنگی سخت درگرفت که بنابه روایت صدهزار تن از ایرانیان کشته شدندو شکستی عظیم بر سپاه ایران افتاد. (سال 16 هَ . ق .) این جنگ که به نام جلولاء مشهور است دومین جنگ بزرگ ایران و عرب بود که درخت کهنسال استقلال ایران را تقریباً بشکست . هاشم پس از آن به حلوان حمله برد و در آنجا با سرداری به نام حبش ۞ روبرو گردید و وی را بشکست و بدین ترتیب سرتاسر عراق عرب به تصرف مهاجمین مسلمان درآمد. یزدگرد که در حلوان اقامت نتوانست کرد از راه کوههای کرمانشاه به ری گریخت . هاشم در سال 37 هَ . ق . کشته شد. (از تاریخ گزیده ) (تاریخ اسلام تألیف علی اکبر فیاض ) (از اعلام زرکلی ). و برای اطلاع بیشتر رجوع به حبیب السیر چ خیام ص 483 به بعد و مجمل التواریخ و القصص ص 274 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
چم هاشم . [ چ َ ش ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان رستم آباد بخش رامهرمز شهرستان اهواز که در 21 هزارگزی جنوب رامهرمز و12 هزارگزی خاور راه رامهرمز به ...
گل هاشم . [ گ ُ ل ِ ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به زبان شیرازی گلی را گویند که به یاسمین مشهور است و به عربی سجلاط به ضم گویند و به ...
نهر هاشم . [ ن َ ش ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان اهواز است . این دهستان محدود است از شمال به دهستان میان آب و از مشرق...
هاشم بیگ . [ش ِ ب ِ ] (اِخ ) فزونی استرآبادی . مؤلف کتاب بحیره وشاعر معروف ایرانی ، متوطن در هند در قرن یازدهم هجری که ساقی نامه ای به نا...
هاشم خان . [ش ِ ] (اِخ ) پسر میرزا یداﷲ اصفهانی ، قونسول ایران در مسکو. مغنی نیکلا امپراطور روس . (یادداشت مؤلف ).
هاشم رود. [ ش ِ ] (اِخ ) نام رودی است در مازندران که در ناحیه ٔ نور جاری است . (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 55).
بنی هاشم . [ ب َ ش ِ ](اِخ ) پسران هاشم . یکی از طوایف عرب از فرزندان هاشم بن عبدمناف از قبیله ٔ قریش بود که در دوره ٔ قبل از ظهور اسلام در...
هاشم زائی . [ ش ِ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف ناحیه ٔ سرحدی بلوچستان مرکب از 45 خانوار که مطیع و اصلاً سیستانی هستند. زبان ایشان بلوچی و نسبت...
هاشم خانی . [ ش ِ ] (اِخ ) تیره ای از ایل جلیلوند که در اطراف قزوین سکونت دارند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 368).
هاشم بیگی . [ ش ِ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد، واقع در 21 هزارگزی جنوب باختری کوهدشت و 21 هزارگزی جنو...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۱ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.