اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هبهب

نویسه گردانی: HBHB
هبهب . [ هََ هََ ] (ع ص ) گرگ سبک تیزرفتار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). اخطل گوید:
علی انها تهدی المطی اذا عوی
من اللیل ، ممشوق الذراعین هبهب .

(از لسان العرب ).


|| شتر سبک تیزرو. (معجم متن اللغة) (لسان العرب ). || تیزرو. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، هَباهِب . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
هبهب . [ هََ هََ ] (اِخ ) نام وادی ای است از جهنم که جایگاه جباران و ستمگران است . (از معجم متن اللغة).
حبحب . [ ح َ ح َ ] (ع اِ) رفتار نرم آب . جری الماء قلیلا. (اقرب الموارد). || لاغر و نزار از مرد وشتر. || به لغت اهل مکه ، هندوانه . شامیانه...
حبحب . [ ح َ ح َ ] (ع اِ) ج ِ حَبحبة.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.