هتوء
نویسه گردانی:
HTWʼ
هتوء. [ هَُ ] (ع اِمص ) هتاء. شکافتگی . (ناظم الاطباء). شق . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). || دریدگی . (ناظم الاطباء). خرق . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
هتو. [ هََ ت ْوْ ] (ع مص ) شکستن چیزی را در زیر پای ؛ هَتَوْتُه ُ هتواً؛ شکستم او را زیرپای . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (معجم...
حتو. [ ح َت ْوْ ] (ع مص ) سخت دویدن . (منتهی الارب ). نیک دویدن . (تاج المصادر بیهقی ). || ریشه ٔ چادر را اندرون کرده دوختن . (منتهی الارب )...
هطو. [ هََ طْوْ ] (ع مص ) انداختن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
حطو. [ ح َطْوْ ] (ع مص ) جنبانیدن چیزی جنبان را و فعل آن از نصر است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تحریک شی ٔ. (تاج المصادر بیهقی ).
هت و مت . [ هَِت ْ ت ُ م ِت ت ] (ص مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه ، عیناً. شبیه تام و تمام . بعینه : هت و مت فلان است ؛ یعنی شباهتی تمام ...