اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هجاء

نویسه گردانی: HJAʼ
هجاء. [ هََ ج ْءْ ] (ع مص ) فرومردن گرسنگی کسی و آرمیدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). آرام گردیدن گرسنگی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). || خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خوردن طعام . (تاج المصادر بیهقی ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). || پر کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). پر کردن غذا شکم کسی را. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). || فرونشاندن طعام گرسنگی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آرام کردن طعام گرسنگی کسی را. (از ناظم الاطباء). || به چرا بازداشتن شتران را. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). هجوء. (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
هجا کردن . [ هَِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هجو کردن . (ناظم الاطباء). مسخره کردن . مذمت کردن . دشنام دادن . مضحکه قرار دادن . ذم کردن . هجا گفتن . بد...
هجا گفتن . [ هَِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) هجو کردن . دشنام دادن در شعر. مذمت کردن . استهزاء کردن در شعر« : چون این قصیده ٔ حطیئة بر زبرقان خواندند...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.