اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هر

نویسه گردانی: HR
هر. [ هََ رر ] (ع مص ) به بانگ آوردن سگ را سرما. رجوع به هریر شود. || ریخ زدن . || بانگ کردن سگ . (منتهی الارب ). || بانگ کردن کمان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خشک و پراکنده شدن خاک . ۞ (منتهی الارب ). خشک و پراکنده شدن خار. (اقرب الموارد). || خوردن آنچه از انگور بیفتد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || روان گردیدن شکم شتر. (منتهی الارب ). || تیرخوردن از سلاح خود. (اقرب الموارد). || مکروه و ناپسند داشتن چیزی را. (منتهی الارب ): هر الکأس و هر الحرب ؛ یعنی ناپسند داشت آن را. (اقرب الموارد). دشخوار داشتن چیزی را. (تاج المصادر بیهقی ). || بدخوی گردیدن مرد. (از اقرب الموارد). || (اِ) نوعی از زجر شتر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || کلمه ٔ تحذیر. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
حر ریاحی . [ ح ُرْ رِ ] (اِخ ) رجوع به حربن یزید ریاحی شود.
قلقله دشت حر. [ ق ُ ق ُ ل َ دَ ح ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باباجانی بخش ثلاث شهرستان کرمانشاه ، واقع در 84هزارگزی جنوب خاوری ده شیخ . ...
شیخ حر عاملی . [ ش َ ح ُرْ رِ م ِ ] (اِخ ) لقب محمدبن الحسن الحر العاملی . رجوع به حر عاملی ، محمدبن حسن ... شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.