اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هرمز

نویسه گردانی: HRMZ
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) نام ستاره ٔ مشتری است . (برهان ). برجیس . (یادداشت به خط مؤلف ). اورمزد. در یونانی هرمس به معنی عطارد است و رومیان قدیم مشتری رارب ّالارباب میدانستند و ایرانیان هم نام اهورامزدا را بر آن نهادند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
برید لشکرش ناهید و هرمز
به پیش لشکرش بهرام و کیوان .

دقیقی .


چه کیوان ،چه هرمز چه بهرام و شیر
چه مهر و چه ماه و چه ناهید و تیر.

فردوسی .


رجوع به هرمس شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
جزیره ٔ هرمز. [ ج َ رَ ی ِ هَُ م ُ ] (اِخ ) از جزایر خلیج فارس است و در 34هزارگزی جنوب شرقی بندرعباس واقع شده و زمین آن غیرقابل زراعت و فاق...
رستم فرخ هرمز. [ رُ ت َ م ِ ف َرْ رُ هَُ م ُ ] (اِخ ) رستم فرخزاد. رجوع به رستم فرخزاد و فهرست حبیب السیر چ خیام شود.
مُشتَری[۷] یا هُرمُز[۸] یا اورمزد یا برجیس یا زاوش بزرگ‌ترین سیاره سامانه خورشیدی است. از نظر فاصله از خورشید، مشتری پنجمین سیاره بعد از تیر و ناهید و...
حرمز. [ ح ِ م ِ ] (اِخ ) نام پدر قبیله ای از عرب .
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.