هزم
نویسه گردانی:
HZM
هزم . [ هََ زِ ] (ع ص ) اسب منقاد و رام . (منتهی الارب ). فرس مطیع. || فرس هزم الصوت ؛ که صدایش به صدای رعد ماند. (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۵۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۲ ثانیه
حزم الانعمین . [ ح َ م ُل ْ اَ ع َ م َ ] (اِخ ) نام جائیست که در شعر ابومنصور بروایت مراربن سعید آمده است . (معجم البلدان ).
هضوم اربعه :
ما کلاً 4 مرحله هضم در بدن داریم که شامل هضمهای معدی، کبدی، عروقی و بافتی میشود.
1- هضم معدی :
غذایی که خورده میشود تا می آید به ...