هش 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        HŠ 
    
							
    
								
        هش . [ هََ ] (اِ) به معنی  رفتن  باشد که  نقیض  آمدن  است . (برهان ). جهانگیری  این  بیت  سیدعزالدین  را شاهد آورده  : 
گر برِ تهمتن  هشی  به  مصاف 
ار برِ کرگدن  کشی  به  سلاح .
واگر ضبط هشی  صحیح  باشد از هشیدن  باشد. مؤلف  فرهنگ  نظام  گوید: گویا بشی  مخفف  بشوی  است  که  تصحیف خوانی  شده . (از حاشیه ٔ برهان  چ  معین ).  ||  گل  و لای .(برهان ). مصحف  لُش . (حاشیه ٔ برهان  چ  معین  از فرهنگ  نظام ). رجوع  به  لُش  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        حش  طلحة. [ ح َش ْ ش ِ طَ ح َ ] (اِخ ) موضعی  است  بیرون  مدینة. (معجم  البلدان ).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        حش  کوکب . [ح َش ْ ش ِ ک َ ک َ ] (اِخ ) موضعی  است  در بیرون  مدینة به جانب  بقیع، و عثمان  آنجا را بخرید و بر قبرستان  بقیع بیفزود، و کوکب  نام  مردی...