هشت
نویسه گردانی:
HŠT
هشت . [ هَِ ] (اِ صوت ) صفیر و صدایی که از دو لب خارج می کنند. (ناظم الاطباء). رجوع به هشپلک شود.
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
هشت یک . [ هََ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) یک هشتم . یکی از هشت بخش هر چیزی . ثُمن . (یادداشت مؤلف ). || (اصطلاح فقه ) ارثی که زن صاحب اولاد از ...
هَشتپا یا اُختاپوس[۱] (نام علمی: Octopoda) یک جانور آبزی از رده چند پایان است که در بخشهای گوناگونی از اقیانوسهای جهان، بهویژه در آبسنگهای مرجان...
هفت هشت . [ هََ هََ ] (اِ مرکب ) کنایه از گفتار خصومت آمیز. (غیاث ). رجوع به هفت وهشت شود. || (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) عدد تقریبی است :...
هشت باغ . [ هََ ] (اِخ ) کنایه از هشت بهشت است . (برهان ) : بزم چو هشت باغ بین باده چهارجوی دان خاصه که ساز عاشقان حورلقای نو زند. خاقانی ....
هشت گیر. [ هَِ ] (اِمص مرکب ) (از: هشت ، مرخم هشتن + گیر، ریشه ٔ فعل گرفتن ) در اصطلاح بنایان این است که ردیفی را برجسته و ردیفی را فرورفت...
هشت طبع. [ هََ طَ ] (اِ مرکب ) گویند طباع هشت باشد: حار، بارد، رَطْب ، یابس ، حار رطب ، حار یابس ، بارد رطب ، بارد یابس : هم با عدم پیاده فرورو ...
هشت کند. [ ] (اِ) به هندی لوف است . (فهرست مخزن الادویه ).
هشت گرد. [ هََ گ ِ ] (اِخ ) هشتجرد. رجوع به هشت جرد شود.
هشت گنج . [ هََ گ َ ] (اِخ ) نام گنج های هشتگانه ٔ خسرو پرویز است که گنج عروس ، گنج بادآورد، دیبه خسروی ، گنج افراسیاب ، گنج سوخته ، گنج خضر...
هشت مرغ . [ هََ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان قوچان دارای 373 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است . (از فرهنگ ج...