هصم
نویسه گردانی:
HṢM
هصم . [ هَُ ص َ ] (ع اِ) شیر قوی توانا. (منتهی الارب ). شیر را گویند برای شدت و صولت او. (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
حسم . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) نام موضعی است . (معجم البلدان ).
حسم . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن حارث بن اسامةبن لوی . از اجداد کابس بن ربیعه است که در زمان معاویه میزیست و شبیه پیغمبر بود. (تاج ال...