اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هم جنس

نویسه گردانی: HM JNS
هم جنس . [ هََ ج ِ ] (ص مرکب ) دو چیز که از یک جنس ساخته شده باشند. || دو کس که دارای صفات روحی یکسان باشند. متناسب . هم خو :
خورشید به جستجوی همجنسی
پیمود هزار دور و هم فرد است .

خاقانی .


همجنس در عدم طلب اینجا مجوی از آنک
نیلوفر از سراب نداده ست کس نشان .

خاقانی .


کبوتر با کبوتر باز با باز
کند همجنس باهمجنس پرواز.

نظامی .


که عمری شد که همجنسی ندیدم
به جز وحشی اگر انسی ندیدم .

نظامی .


دو همجنس دیرینه ٔ هم زبان
بکوشند در قلب هیجا به جان .

سعدی .


دو همجنس دیرینه ٔ هم قلم
نباید فرستاد یک جا به هم .

سعدی .


- هم جنس جوی ؛ آنکه یار و همدمی جوید. که دوست مناسبی خواهد:
بر سر عالم شود همجنس جوی
در تک دریا رود مرجان طلب .

خاقانی .


|| نظیر. مانند :
بود کعب بن زهیر از ابتدا کافرصفت
پس مسلمان گشته و همجنس حسان آمده .

خاقانی .


در جفا همجنس عالم بود لیک
آنچه او کرد از جفا عالم نکرد.

خاقانی .


خویشتن همجنس خاقانی شمارند از سخن
پارگین را ابر نیسانی شناسند از سخا.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
زن یا مردی که به رغم گرایش جنسی خود ، صرفا به قصد ارضای نیاز جنسی ، اقدام به برقراری رابطه جنسی با جنس موافق می کند .
پادشاهان همجنسگرایی عصر عباسی را به حق می توان عصر پیشرفت لواطه در جهان اسلام دانست عصر غلمان و غلامیات (پسرگونه ها) و شاید امین اولین خلیفه و سلطانی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.