اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هم خوانی

نویسه گردانی: HM ḴWANY
هم خوانی . [ هََ خوا / خا ] (حامص مرکب ) هم سفره شدن . هم کاسگی . هم نشینی :
کرد با او به خورد هم خوانی
کاین چنین است شرط مهمانی .

نظامی .


به هم خوانی خود کنی سر بلند
که خوان گردد از نازکان ارجمند.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
همخوانی . تطابق, هم‌خورد , هم‌سنجی. برگرفته شده از "فرهنگ واژه های فارسی به پارسی ".
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.