اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هم گوهر

نویسه گردانی: HM GWHR
هم گوهر. [ هََ گ َ / گُو هََ ] (ص مرکب ) هم نژاد. هم نسب . (یادداشت مؤلف ) :
بزرگی است در بلخ بامی سر است
مرا نیز در تخمه هم گوهر است .

اسدی .


گرطاعتش دارد دهد بی شک بسی زین بهترش
چون داد ملک خود به تو گر نیستی هم گوهرش ؟

ناصرخسرو.


مگر آتش و شیر هم گوهرند
که از دام و دد هرچه باشد خورند؟

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.