هومه
نویسه گردانی:
HWMH
هومه . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ززوماهروی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 18هزارگزی جنوب شوسه ٔ ازنا به درود. با 211 تن سکنه . آب آن از چاه و قنات و محصول آن غلات ، لبنیات ،چغندر و پنبه و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۸ ثانیه
ایزد هومه، در نزد ایرانیان باستان بعنوان خدای سلامت و تندرستی شناخته میشده است.
هوم یا هومه (سومه ودایی ) ایزدی است که تندرستی و قوت می دهد و به محصو...
هومة. [ هََ م َ ] (ع اِ) دشت و بیابان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فلات . هوماة. (اقرب الموارد).
حومه .[ م َ ] (اِ) در تداول اطراف و گرداگرد شهر. (از فرهنگ فارسی معین ) : در این مرغزار [ رول ] ناحیتی است اقطاعی و ملکی و حومه ٔ آن باغ ...
حومه . [ م ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستان های حومه ٔ شهرستان گلپایگان است . این دهستان در باختر شهرستان گلپایگان واقع شده و حدود آن بشرح زیر ...
حومة. [ ح َ م َ ] (اِ) معظم آب دریا و سخت ترین جای آن . (منتهی الارب )(اقرب الموارد). و همچنین است حومه ٔ ماء و حومه ٔ رمل و حومه ٔ قتال و غ...
حومة. [ م َ ] (ع اِ) بلور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
حومه خاوری . [ م ِ وَ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای ششگانه ٔ شهرستان رفسنجان که در خاور رفسنجان واقع است . ناحیه ای است واقع در جلگه . هوای آن م...
صومای حومه . [ ی ِ ح َ م َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای سه گانه ٔ بخش صومای شهرستان ارومیه است .این دهستان در اطراف حومه ٔ بخش واقع شده ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
همت آباد حومه . [ هَِ م ْ م َ دِ حُوم ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش زرند شهرستان کرمان که 100 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده اش غل...