هوو. [ هََ ] 
 ۞  (اِ) دو زن  که  در نکاح  یک  مرد میباشند، هریک  مر دیگری  را هوو خوانند. (برهان ) (غیاث  اللغات ). ضرة. (السامی  فی  الاسامی ). وسنی . بنانج . گولانج . هبو. هم شوی . (یادداشت  مؤلف ). انباغ . (آنندراج ) (غیاث  اللغات ).
-  
امثال  : 
مثل  هوو . 
هوو هوو را خوشگل  می کند، جاری  جاری  را کدبانو .
هوو هووست  اگر همه  سبوست  .