اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هیاهو

نویسه گردانی: HYAHW
هیاهو. [ هََ یا ] (اِ مرکب ) هیابانگ . ضوضاء. هنگامه . غوغا. هایاهوی . قال مقال . سر و صدا. داد و بیداد. بانگ و فریاد. ظاهراً قلب های هو، به معنی شور و غوغا. (آنندراج ) :
چو از آب آمو گذشت آن سپاه
برآمد هیاهو ز ماهی به ماه .

عبداﷲ هاتفی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.