اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هیرط

نویسه گردانی: HYRṬ
هیرط. [ هََ رَ ] (ع ص ) نرم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رخو. (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
حیرت . [ ح َ رَ ] (ع مص ) سرگشته شدن . بر یک حال ماندن از تعجب . (غیاث ). حیرة. رجوع به این کلمه شود. || (اِمص ) سرگشتگی . تعجب . سرگردانی ...
حیرت .[ ح َ رَ ] (اِخ ) میرزا اسماعیل . متخلص به حیرت (1254 - 1316 هَ . ق .) مترجم معروف تاریخ ایران تألیف سرجان ملکم از انگلیسی بفارسی ک...
حیرت . [ ح َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پنجکرستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر. واقع در 26هزارگزی جنوب نوشهر. دارای 410 تن سکنه است . محصولا...
متعجب
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.