کره یا. [ ] (اِخ ) دهی است نوزده فرسخ میانه ٔ جنوب و مشرق فلاحی به فارس . (فارسنامه ٔ ناصری ).
یا الله. ( ندا ) ۱ - ای خدا. ( در موقع استمداد و استغاثه یا ورود به خانه/اطاق/سرا/حرم برای هشدار به نامحرمان، بر زبان آرند) . ۲ - عجله کن بشتاب. شتاب ...
یا و دال .[ وُ ] (ترکیب عطفی ) به واو عاطفه اسم دو حرف است (ی .د) حرف «یا» بشکلی که در مفردات می نویسند در تقویم علامت برج دلو است و هم ...
یا ولی ا. [ وَ لی یُل ْ لاه ](اِ مرکب ) در تداول عوام ، فرنی . (یادداشت مؤلف ).
تاهی یا. (اِخ ) ۞ نامی است که یکی از مورخین چین به یونانیها و باختری هاداده است . رجوع به ایران باستان ص 2263 و 2264 شود.