اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

یاقوتی

نویسه گردانی: YAQWTY
یاقوتی . (ص نسبی ) منسوب به یاقوت . به رنگ یاقوت . ساخته شده از یاقوت .
- انگور یاقوتی ؛ انگور که دانه ٔ آن ریز و قرمز و گاه کمی مایل به سیاه است و چون نیک برسد رنگ آن سیاه تیره شود. در قزوین آن را سرخک گویند. (یادداشت مؤلف ).
|| انگور سپید. (دهار). || نسبت به بیع یاقوتی است که نوعی از جواهر میباشد. (از انساب سمعانی ص 597). فروشنده ٔ یاقوت . || چیزی که برای دفع جنون و قوت دماغ از یاقوت و مروارید ترکیب دهند. (میزان الادویه ص 382). و رجوع به مفرح یاقوت در ترکیبات یاقوت شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
یاقوتی . (اِخ ) امیر یاقوتی پسر داود چغری بیک و برادرزاده ٔ سلطان طغرل سلجوقی بود. رجوع به تاریخ سیستان صص 374- 376 و راحة الصدور ص 77 و تاریخ...
یاقوتی . (اِخ ) دهی است از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد در شش هزارگزی شمال خاوری تربت جام قرار دارد و 168 تن سکنه دارد. آب ...
یاقوتی نخشبی . [ ی ِ ن َ ش َ ] (اِخ ) شاعری معاصر سوزنی است و سوزنی را با او مهاجات است . (یادداشت مؤلف ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.