اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

یام

نویسه گردانی: YAM
یام . () در عبارت زیر ازتاریخ قم (ص 111) آمده است و معنی آن روشن نیست و شاید «یا» باشد: ریع و زرع همدان از آفتی خالی نیست گاهی در کشت گاهی در زرع گاهی در درخت گاهی در میوه وبه زبان عجم ذکر کرده بودند که کشت همدان یام به کشت یام به ورز است یام به درو چه از آفت خالی نیست .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
اسپ یام . [ اَ پ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسپی که برای داک چوکی در منازل گذارند. علامی فهامی نوشته : میرزا کوکه را از گجرات به اسپ ی...
چشمه یام . [ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است جزءدهستان دودانگه ٔ بخش ضیأآباد شهرستان قزوین که در 6 هزارگزی ضیأآباد و 6 هزارگزی راه شوسه واقع اس...
یام بردار. [ ب َ ] (اِ مرکب ) مالیاتی که برای یامها در دوره ٔ امراء آق قویونلو می گرفتند. (از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به یام شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.