یام
نویسه گردانی:
YAM
یام . (اِخ ) ابن احبی ، قبیله ای است به یمن از همدان . نسبت بدان یامی ّ است و گاه در اول آن همزه ٔمکسوره افزایند و گویند اِیامی ّ. (از تاج العروس ).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اسپ یام . [ اَ پ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسپی که برای داک چوکی در منازل گذارند. علامی فهامی نوشته : میرزا کوکه را از گجرات به اسپ ی...
چشمه یام . [ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است جزءدهستان دودانگه ٔ بخش ضیأآباد شهرستان قزوین که در 6 هزارگزی ضیأآباد و 6 هزارگزی راه شوسه واقع اس...
یام بردار. [ ب َ ] (اِ مرکب ) مالیاتی که برای یامها در دوره ٔ امراء آق قویونلو می گرفتند. (از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به یام شود.