یان
نویسه گردانی:
YAN
یان .(پسوند) (مرکب از «ی » وصل + «َان » جمع) چون کلمه ٔ مفردی به «آ» ختم شود مثل دانا و شما، غالباً در جمع «یان » علامت جمع است : دانایان ، شمایان ، توانایان . (یادداشت مؤلف ). || گاهی چون کلمه ای به های بیان حرکت ختم شود، بهنگام نسبت ، «ان » در آخر کلمه آرند و ها را بدل به یاء کنند، چون مادیان در نسبت به ماده و کاویان در نسبت به کاوه . (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
یان کائوچین . [ ] (اِخ ) جانشین «کیئوچیئوخیو» دومین پادشاه قسمتی از باختریان یا کوشان و کشان که به گفته ٔ مورخان چینی در آن سرزمین به ...
حسین آباد ماق یان . [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج . واقع در 12هزارگزی شمال باختر کامیاران و 2هزارگزی ...
دان یعن . [ ] (اِخ ) این نام که در (دوم سموئیل 24:6) مذکورست دور نیست که همان دانیان باشد و آن خرابه ای است که در نزدیک اکزیب واقع اس...