یحیی
نویسه گردانی:
YḤYY
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالسلام بن رحمون ، مکنی به ابوزکریا معروف به عُلَمی ّ فقیه مالکی ، از مردم قسطنطنیه بود. به مصر مسافرت کرد و در مکه به سال 888 هَ . ق . درگذشت . از آثار اوست : 1- شرح الرسالة، در فقه . 2-3- تعلیقاتی بر مختصر خلیل و بخاری . (از اعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن شمس الدین بن امام المهدی احمدبن یحیی حسنی علوی (شرف الدین )،امام متوکل علی اﷲ از ائمه ٔ زیدیه ٔ یمن و از ف...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن شرف بن مری بن حسن حزامی حورانی نووی شافعی ، در فقه و حدیث علامه بود. رجوع به نووی (یحیی بن شرف ...) شود.
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حیدر کرابی معروف به یحیی کرابی و امیر خواجه ، هفتمین از امرای سربداران از سال 753 تا 759 هَ . ق . (یادداشت ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حمیدةبن ظافربن عبداﷲ غسانی حلبی معروف به ابن ابی طی ، ادیب نامی و مورخ بزرگ شیعه بود. از اوست : 1- اخبار ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حمزة خضرمی بتلهی ، مکنی به ابوعبدالرحمان ، از خضارمه ٔ شام و قاضی دمشق و محدث و از تابعان بود. او از زیدبن و...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حمزةبن علی بن ابراهیم حسین علوی طالبی ، ملقب به المؤید باللّه ، از بزرگان امامان زیدیه و دانشمندان آنان ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حکیم مقومی (یا مقوم ) بصری ، مکنی به ابوسعید صاحب «المسند» از مردم بصره و از حافظان حدیث و از ثقات بود و به...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حکیم بن صفوان بن امیة جحمی . والی و از ثقات رجال حدیث و از مردم مکه بود. در قیام عبداﷲ زبیر از طرف یزیدبن ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حکم بکری جیانی معروف به غزال ، شاعر اندلسی . رجوع به غزال شود.
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن حسین علوی نیشابوری ، مکنی به ابومحمد، از بنی زیاده و مقدم بر ابن شهرآشوب می زیست و ابن شهرآشوب او را مردی زا...