اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

یحیی

نویسه گردانی: YḤYY
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن جریر، مکنی و معروف به ابونصر تکریتی ، پزشک و منجم وعالم هیأت بود. رجوع به ابونصر (تکریتی ...) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن مندةبن ولیدبن مندة... عبدی . رجوع به یحیی (ابن عبدالوهاب ...) و بنومنده شود.
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن نجاس فلاس اموی قرطبی ، مکنی به ابوالحسین ، متوفی به سال 422 هَ . ق . او راست : سبیل الخیرات فی المواعظ وال...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن نزاربن سعید منبجی حافظ، ابوسعید عبدالکریم بن سمعانی در کتاب «الذیل علی تاریخ الخطیب المختص ببغداد» مینویسد: ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن نصر حولانی مصری . کتاب شافعی را در رد بر علی بن علیه از شافعی روایت کند. (فهرست ابن الندیم ).
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن نصوح بن اسرائیل ، معروف به نوعی ، متوفابه سال 1007 هَ . ق . او راست : 1- محصل الکلام فی اصول الدین . 2- گوهر ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن نضربن عبداﷲ دقاق اصفهانی ، مکنی به ابوزکریا، از راویان بود و از حسین بن حفص و ابوداود روایت کرد. ابن ابی داود...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن نعیم ثقفی ، شاعر معاصر ابی العتاهیة بود و پس از وی نیز مدتی زندگی کرد. او هجویه هایی بر ضد قاضی یحیی بن اکثم ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن نورالدین ابی الخیربن موسی عمریطی شافعی انصاری ازهری ، ملقب به شرف الدین ، عالم نحو بود و منظومه ها دارد، از ...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن نوفل یمانی ، شاعری از حمیر بود. گویند او در آغاز خود را به ثقیف منسوب می داشت ، ولی چون حجاج ، خالدبن عبداﷲ ق...
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن واقدبن محمد طائی بغدادی ، مکنی به ابوصالح ، از محدثان بودو از هیثم و ابن ابی زائدة و ابن علیة و جز وی روایت ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.